به بهانه ی گردهمایی سینمای مستند و باستان شناسی ایران

گردهمایی سینمای مستند و باستان شناسی ایران با این که حرکت مهم و در خور تحسینی  هم در سینما و هم در حوزه باستان شناسی ایران به شمار می رود اما   در نخستین دوره خویش که در پاییز سال گذشته برگزار شد،  همچون بسیاری از  همایش ها  یاد آور محدودیت ها و کمبودهای  موجود در هر دو حوزه نیز بود.

با این که باستان ایران، باستان درخشان و قابل افتخار و البته میراثی جهانی است، سال های سال به مثابه یک موضوع نا خوشایند، نادیده گرفته و حتی پنهان شده است. در یکی ازصحبت های پیش از نمایش مستند "ایران فراسو" گله های علی اکبر ولد بیگی مستند ساز ، مخاطب معمولی را متوجه بعضی از محدودیت های موجود در این حیطه می کند.با این که تعداد مستندهای مستقل سینمایی حتی از مستندهای تلویزیونی هم کمتر است اما حتی همان مستندهای سفارشی تلویزیونی هم بعضا  در نمایش عمومی مشکل دارند. برای پیشینه ای باستانی به این وسعت، نمایش حدود بیست فیلم که بعضی از آن ها مثل تپه های مارلیک و تپه های قیطریه با کیفیت پایین- شایدهمان نسخه موجود براینترنت – به نمایش در آمدند، تعجب برانگیز است.   چرایی این که ورود به حوزه باستان ایران خط قرمزبه شمار می رود  در سخنرانی های جشنواره  نه آسیب شناسی شد و  نه این که حتی به آن اشاره ای شد؛ این که آیا سیاست های فردی و سلیقه ای موجب این رویکرد است  و یا  نقشه های کلان مدیریتی و یا  این که  اساسا مشکل دیگری در میان است؟ اما کاملا مشخص است که مستند ساز ایرانی بعضا دچار  نوعی محافظه کاری اجباری است  مانند آن چه در مقایسه  دو فیلم مشابه از یک رویداد باستان شناسی یعنی بازیابی نشانه های تمدن آراتا در جیرفت  در فیلمهای"خانه ام روی تپه هاست"  ساخته  شهرام درخشان و "اکتشاف آخرین قلمرو پادشاهی آراتا" ساخته الیور ژولین،  می بینیم. این که   مثلا حتی هویت باستان شناسانی که از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا آمده اند در مستند ایرانی، کشورهای مبدا مهاجرتشان به آمریکا ذکر می شود  و نه آمریکایی، نشان گر کلیشه هایی است که وجودشان در زمانه جهانی سازی علم و اندیشه و پیوستگی تمدن انسانی قابل توجیه نیست.

سینمای مستند ایران همان طور که باربارا هلوینگ  باستان شناس آلمانی در روز آخر جشنواره در سخنرانی قابل توجه و ارزشمندش گفت، ویژگی هایی دارد که آن را قابل تامل می کند. به نظر نویسنده این یادداشت این که با وجود محدودیت مستند سازی مخصوصا در حوزه مستقل برای این نوع موضوع ، مستند ایرانی  هنوز در خور توجه است باعث بسی خوشوقتی است. خانم هلوینگ به مخاطب محور بودن مستند ایرانی  اشاره می کند که  شاید به شکلی موید این باشد که مستند ساز ایرانی وقتی با  وجود همه این  محدودیت ها (محدودیت  در اجرای فرم،  انتخاب و  نمایش محتوا ، نمایش عمومی و...)فیلم می سازد به دنبال دل و عشق خویش است و بر خلاف تولید در غرب که بازخورد  اقتصادی و اجتماعی دارد، مستند سازان ما در حوزه های باستان شناسی مثل بعضی از حوزه ها ، گاهی  حتی فرصت نمایش برای علاقمندان به این نوع سینما را نمی یابند. با این همه شکی نیست که مستند باستان شناسی به خاطر المان هایی بسیار جذاب از جمله لوکیشن های خاص،  هویت ، فرهنگ و پیشینه اجداد مان، اشیاء قدیمی و افراد خاص از جمله باستان شناسان و دانشمندان  در این حیطه با دانش و اراده های آهنین به عنوان یک "پرتره"  و قهرمان الهام بخش ، حتی در مخاطبین عام هم قادر به جذب تماشاگر بسیار است.

شاعرانگی مستند های باستان شناسی ایران و زبان  فاخر و زیبای آن بخشی فرهنگی است و  شاید  هم  بخشی به علت  تقلید و پیروی از چند نمونه موفق در  این نوع از مستند است.  تقلید از الگویی که هنوز هم زیبا و با سرشت  و سلیقه  ایرانی همسوست اما در عین حال نمایان گر کاستی در دانش و جسارت تجربه  شیوه های دیگر روایت مستند است.

مستندهایی همچون مستند "دستگرد یزد شاپوران" ساخته پژمان مظاهری پور از نمونه های خوب و موفقی است که چند شیوه موثر روایت را برگزیده و از این رو به نظر نویسنده این یادداشت موفق عمل کرده است.

نکته دیگر اعتراض یکی از باستان شناسان به محتوای یکی از مستندهای جشنواره بود که اتفاقا  موید  این بود که مستندهای علمی از این دست  به سند  و جلب اقبال متخصصان ،نیاز بیش تری دارند اول این که  همان گونه که در جشنواره مطرح شد باید با همکاری پیوسته و دقیق  متخصصان فن ساخته شوند و دوم این که به فرم های قدیمی و رایج بسنده نکنند و دنبال شیوه های نوینی برای اثبات خویش باشند. علاوه بر این  برای حفظ آثار باستانی شاید یک قدم ارزشمند این باشد که  در حفظ و مرمت  فیلم های ساخته شده   در این  نوع موفق باشیم. فیلم هایی که بعضا فقط قدمت چهل ساله دارند و نه چند هزاران ساله!  اما کیفیتی از آن ها باقی نمانده است  شاید  نمایش فیلم های قدیمی با  این کیفیت تلاش جدی برای حفظ آثار در هر  دو حوزه را گوشزد می کند که البته در جشنواره به آن پرداخته نشد.