واقعه ی نزدیک
یادداشتی برمستند
انتهای خیابان پاستور
"انتهای خیابان پاستور" با این که فقط یک اکران آن هم در روز آخر جشنواره سینما حقیقت امسال داشت،نظر مثبت بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد. این مستند بلند که یکی از سه مستند انتخاب شده برای بخش بین الملل جشنواره هفتم بود، ادامه مستند موفق "صندلی 257" محسن خانجهانی و همچنین، ادامهی شیوهای نوین، سرراست ،کارآمد و پر ماجرا در سینمای مستند ایران است.
عواملی که موجب شد داوران جشنواره و بعضی ازمخاطبان از این فیلم چشم پوشی کنند، کاملا قابل واکاوی و عللیابی است. یک نکته کلی این است که بسیاری از مخاطبان سینمای مستند، مانند سینمای داستانی بیش از پیش به وجود تعلیق در روایت و در پی اش کشف و رمزگشایی تمایل دارند و این مهم هرگز برای مستندی بسیار وفادار به وقایعی که هنوز در خاطرههاست و به تازگی واقع شده است ، تامین نمی شود.مستند "انتهای خیابان پاستور" با وجود دقت بی نظیر در ثبت لحظه به لحظه آن چه در انتخابات رخ داد، در ظاهر چیزی برای رمزگشایی ندارد. نکته مهم تر سیاسیتر بودن این مستند نسبت به مستند 257 است. این سیاسیتر بودن دو نتیجه عمده و مهم در بر دارد؛اول این که بخشی از مخاطبان که نظرات سیاسیشان تصویر نشده و یا کاندیداهاشان پیروز انتخابات نبوده اند به دلیل همان تازگی اتفاق و همزمانی تاریخی ،قطعا از این روایت راضی نخواهند بود(چون نتیجهاش را دوست ندارند) حتی در سینمای داستانی هم سیاسی بودن، نوعی پیشداوری و دلزدگی ایجاد می کند که بعضا باعث می شود فیلم به دقت دیده نشود، اما نکته اصلی این است که مستند سیاسی برای مدیران و دستاندرکاران جشنوارهها و مطبوعات و حتی برخی از منتقدان، یک عرصه خطرناک و پرحاشیه محسوب و از هر نوع درگیری و ارتباط با آن به شدت پرهیز میشود؛ چیزی که در تک-اکرانی این فیلم در سینما حقیقت و عدم انتخاب آن برای جشنواره فجر هم مشهود بود. با این همه انبوه جمعیتی که برای تماشای این واقعهی نزدیک آمده بودند و با اشتیاق تا انتهایش را دیدند نشانگر ویژگی این مستند و ارزشهایش و همچنین دنبال کردن سبک تاثیرگذاری بود که پیش از آن در صندلی 257 و در ابعاد محدودتر، تصویر و تحسین شده بود.
از جمله ویژگیهای مثبت این فیلم این است که به شکل اعجاب آوری تمام اتفاقات مهم ، کلیدی و علت و معلولی انتخابات را مو به مو ثبت کرده است؛ از آغاز سال شمسی و نام نویسی و تبلیغات تا مناظرهها با وسواس و با یک ترتیب منظم و با لحاظ اخبار و تیترهای خبری و حاشیه های مربوط به آن ثبت شده است ،کاری که تنها از یک کتابت تاریخی دقیق ووفادار برمیآید. تدوین درست محسن خانجهانی در مقام فیلمساز که برای نخستین بار،شخصا انجام داده است، هوشیاری و دقت او را در چیدمان صحیح، نشان می دهد. ترتیب اتفاقات و تقدم و تاخر وقایع به مثابه یک روایت خطی ناگزیر ، تحسین برانگیز است. فیلمساز از لحظه آغاز فیلم تا اعلام نتایج و شادمانی مردم هیچ واقعه ای را فرو نمی گذارد؛حتی حضور سحرگاهی رفتگران زحمتکشی که درختهای کاغذ شده را از سطح خیابانها در پایان زمان مجاز برای تبلیغات می روبند هم تصویر شده است. کاتهای معنی دارمتعدد، مثل کات شعار پرواز به گوسفند گلو بریده، زوایای خوب دوربین مثل نگاه پایین به بالا در تمام کلوزآپهای مصاحبهها و گنجاندن تیترهای روزنامهها بر صفحه و نمایش چاپ و توزیع تراکتهای بیشمار تبلیغاتی و حتی امکانات مالی و اجتماعی کاندیداها به تصویر کشیده شده است.
همانند "صندلی 257" ، بافت اجتماعی و فرهنگی طرفداران کاندیداها و اندیشه و نگاه آنها به مسائل روز اجتماع از جمله فقر و تورم و تحلیل سیاسی آنها و همچنین لوکیشنهای انتخابی برای تبلیغات از نظر دورنمانده است و شخصیت نگاری کاندیداها انجام شده است اگرچه به نظر می رسد که شخصیت نگاری کاندیداها در مقایسه با صندلی 257 ضعیفتر است که احتمالا به علت کثرت وقایع و تعدد کاندیداها و محدودیت های موجود است.با این همه در بعضی از این مصاحبهها مانند مصاحبه با جوانی که فیلمساز از او می خواهد تا زود سر اصل مطلب برود و یا خانمی که طرفدار یکی از کاندیداهاست و تحلیل شخصیاش، بر پایه تخریب کاندیدای دیگری بنا شده، به خاطر ویژگی های فردی و حتی فیزیکی آن اشخاص، ممکن است نوعی اعمال نظر شخصی به چشم بیاید، اما دوربین همیشه در جایگاه پایین تر از مردم است ومصاحبه ها کاملا اتفاقی، مستند و متنوع اند.
عدم مصاحبه با افراد خاص و روشنفکران فعال به جز صادق زیبا کلام یکی از ویژگی های قابل ذکر این مستند است؛ زیبا کلام ،در مقام جمعبندی به یک نتیجه گیری کوتاه اکتفا میکند وصدا عمدتا صدای همهی مردم عادی و کاندیداهاست اگرچه نام جعفر محمدی نیز به عنوان یک روشنفکر فعال در فهرست افراد موثر در ایجاد ، تکمیل وتهیه شرایط مناسب برای خلق این اثر نقش بسته است.
ریتم عالی فیلم و تدوین موفق این فیلم به دلایلی کار آسانی نبوده است؛وجود وقایع متعدد و دستیابی به یک جمع بندی چنانچه قبلا ذکر شد برای مستندی چنین نزدیک و آشنا کار سادهای نیست و قطعا هر اشتباه کوچک مانند نامرتب بودن و اختلاط وقایع و چیدمان تصنعی به شدت خودش را آشکار میکند و به عبارت دیگر، به سادگی لو می رود.حضور منتخب مردم در انتهای خیابان پاستور و پایان بندی خوب با صدای شعارها-تعهداتی که بر تیتراژ نقش می بندد، حسن ختام خوبی برای فیلم محسوب میشود.
به نظر نویسنده این یادداشت، ارزش منحصر به فرد این مستند در آینده ای نه چندان دور و زمانی که حافظه کوتاه مدت مردم ما از اتفاقات انتخاباتی تهی شود، بیشتر از پیش مشخص خواهد شد،زمانی که این مستند ،به عنوان سندی بی ادعا و آغازگر سبکی نو، برشی از تاریخ ما را نمایش خواهد داد و در حافظه بلند مدت ضبط خواهد شد.
سینما ....زبان قدر عصر ماست ..زبانی تفکر برانگیز و پویا که هر روز کامل تر و رساتر می شود . علاقه و نگاه من به سینما هم به این دلیل است. اين وبلاگ آرشيوي از ياد داشت هاي پراكنده سينمايي من است كه براي دسترسي خودم و سينما دوستان گرد آورده ام.